تبیین خودکشی
خودكشي از دو لغت داراي ريشه لاتين suiبه معني خود و caedereبه معني كشتن مشتق شده است و در حال حاضر نه بصورت خودكشتن بلكه بصورت خودكشي موردبيان قرار ميگيرد. اصطلاح خودكشي تنها زماني مورد استفاده قرار ميگيرد كه اولا شخص آگاهانه اقدام كرده باشد و دوما شخص جان خود را از دست داده باشد .
در تعريف كلي از خودكشي مي توان تعريف “دوركيم ” جامعه شناس فرانسوي را مورد مطالعه قرار داد ; از نظر دوركيم خودكشي عبارت است از مرگي كه بصورت مستقيم ياغير مستقيم از عمل مثبت يا منفي قرباني كردن خويش ناشي ميشود كه متاسفانه چند ساليست خودكشي عنوان اول سرتيتر اخبار و روزنامه و جرايد را به خود اختصاص داده و در منابع تجربي عوامل بسياري از جنبه هاي خانوادگي،اجتماعي،فردي در مورد خودكشي مطرح شده كه مي توان از جمله اين عوامل به مواردي چون فقرمالي،افسردگي،طلاق،شكست در زندگي،اختلالات رواني،خيانت،ترس از كيفر ارتكاب جرم،ازدواج اجباري،اختلالهاي خانوادگي،غرور،حسادت،اعتياد به مواد مخدر،ياس و نااميدي به زندگي اينده،شكاف طبقاتي،بيزاري از زندگي،و افزايش انحرافات اجتماعي اشاره نمود.
در ميان اين موارد مي توان گفت افسردگي تهديدي بسيار جدي در خودكشي است .
افراد دارای افسردگی در اثر ياس و نااميدي عميقي كه دارند دچارتوهماتي ميشوند و نیز احساس ميكنند بهترين راه براي فرار از جهنم توهمات خودكشي است .
فكر كردن به مرگ و خودكشي يكي از عوامل بسيار خطرناك افسردگي است و از ديدگاه حقوق كيفري ايران مي توان خودكشي را در بررسي قتل ها بميان اورد.
از ديدگاه حقوق كيفري خودكشي عبارت است از قتلي كه فاعل جرم(قاتل)مفعول جرم(مقتول)نيز باشد به عبارتي ديگر مي توان گفت هرگاه مجني عليه قتل خودش قاتل باشدعمل خودكشي تحقق می یابد .
در واقع خودكشي نوعي قتل است كه در آن وحدت قاتل و مقتول وجود دارد و بر اين اساس ميتوان گفت خودكشي از جمله بارزترين مواردي است كه در آنها بزهكار و بزه ديده يك فرد واحد مي باشد ، در اين مورد از خشونت ها فرد بجاي اينكه ديگران را مورد حمله و تعرض قراردهد به زندگي و حيات خود حمله و انرا خاتمه ميدهد.
در بررسي خودكشي از ديدگاه حقوق كيفري ميتوان گفت مادام كه فعل يا ترك فعل راقانونگذار جرم نداند و براي آن مجازات مقرر ننمو ه باشد هرچند اين رفتارها زشت و ناپسند باشند نميتوان آنرا قابل تعقيب و مجازات دانست هرچند در شريعت اسلام خودكشي بعنوان ارتكاب به فعل حرام ممنوع شده وبه تبع آن داراي عواقب اخروي خواهد بود ،لیکن چون در قوانين كيفري ايران به عنوان جرم شناخته نشده انددر محاكم قابل طرح و رسيدگي نخواهدبود .
در مورد خودكشي هاي رايانه اي ميتوان عنوان نمود كه قانونگذار به صراحت جرم دانسته و بطور حتم ميتوان از ارتكاب افراد جامعه تا درصد قابل توجهي پيشگيري كرد بعنوان مثال بهتر است رسانه ها به جاي فيلمهايي درباره مرگ و گسترش غم در جامعه از موضوعاتي براي اميدبخشي استفاده نمايند و اين نكته را نيز نبايد ازنظر دوركردكه افسردگي منجر به احساس پوچي و اقدام به خودكشي ميشود بنابراين اين بيماري را بايد در مراحل نخست شناسايي و درمان كرد .
ارايه آموزه هاي ديني توسط مبلغين اسلامي در مساجد و اماكن فرهنگي نيز ميتوان از افزايش اين آسيب اجتماعي كاست البته در كشور ما در مقايسه باآمار جهاني شمار خودكشي خيلي نگران كننده نيست بلكه درصد رشد آن است كه بايد متوليان را نگران كند .
در كل پيشگيري از بصدا در آمدن مجدد اين زنگ خطر نيازمند يكطرح ملي و همگاني است كه اجراي آن با همكاري نهادهاي مختلفي همچون آموزش پرورش،صداوسيما،بهزيستي،وزارت بهداشت،كميته امداد و اداره ورزش و جوانان و ساير ارگانها و سازمانهاي مردم نهاد امكان پذير است.
“ساروكريمي كارشناس ارشد جزا و جرم شناسي “
ممنون از مطلب خوبتون