ماجراهای فامیلی در برنامه گفتمان

 

برنامه گفتمان شب گذشته صدا و سیمای مرکز کوردستان در حالی روی آنتن رفت که هیچ شباهتی به مسیر و جهت برنامه که تخصصی در خصوص موارد و مسائل گوناگون علی الخصوص مشکلات شهری بحث میشد را نداشت.

به گزارش ده نگی شار:

برگزاری برنامه گفتمان در شب دهم شهریورماه و با حضور رئیس شورای اسلامی شهر و شهردار سقز در سیمای کوردستان به جای آنکه فرصت و دیالوگی مناسب بین شهروندان و مدیریت شهری سقز را فراهم کند به لطف روابط خانوادگی تبدیل به ویترینی تمام عیار برای تبلیغ سازنده مجسمه “هه لپرکی سوارو ” شد تا به جای آینه گردانی دغدغه ها و مشکلات اصلی شهر و ارزیابی عملکرد و توان مدیریت شهری ، در یک برنامه چالشی با سمت و سویی برگرفته از علاقات طایفی بین آقای میدیا رحیمی(فرزند-گزارشگر)و آقای مسعود رحیمی ( پدر – مصاحبه شونده) به قواره ای زشت از معضلی ساختگی بنام “نماد شهری سقز” بدل شد که بیش از همه بر تن تهیه کنندگان و سازندگان آن گشاد آمد.

هر چند آقای میدیا رحیمی قبلا و در گزارشهای خبری که برای دیگر شبکه های خبری سیما تدارک دیده بود نسبت به معرفی چندین باره “سوارو” و مصاحبه با سازنده آن اهتمام کامل ورزیده بود اما باز هم به همت تدوین سیمایی و فرصت فراهم آمده ، در برنامه گفتمان با همسوئی شخص مجری برای پدر خود سنگ تمام گذاشت و چنان آش ” نماد پروری” را شور ساخت که همگان دریافتند.

آیا قد و اندازه مجسمه و معضل جانمایی و در عین حال نماد بودن یا نبودن آن در حد و سایز وقتی است که در برنامه گفتمان به آن اختصاص داده شده و عرضه و نمایش برنامه گفتمان با مضمون کیفی که ذکر آن گفته آمد بیش از پیش بر این امر صعه خواهد گذاشت که میتوان با جایگزینی ترجیحات فامیلی به جای معضلات بغرنج شهری و اندازه گیری قامت و قواره مدیریت آن ، به راحتی آبروی رسالت خطیر خبرنگار و اعتماد و اطمینان گزارشگری را بر باد داد .

جابجایی نسبت ها و بایسته ها در یک برنامه زنده تلویزیونی قطعا به تخریب رابطه رسانه و مخاطب خواهد انجامید و دیوار بی اعتمادی را آنچه که هست بلندتر خواهد ساخت ، سوای آنکه در این بین آنچه که فدا می شود انتظارات و تعوقات مردمی است که بعنوان دومین شهر استان کمترین سهم را در انعکاس مطالبات خود در سیمای کوردستان به چشم می بینند.

آیا مسائلی مهمتر از اسب سوارو در سقز وجود نداشت که در یک برنامه زنده به میزان غیر معمول به آن پرداخته شد؟؟؟؟

آیا اگر شخص دیگری بجز میدیا رحیمی زحمت تهیه گزارش این برنامه را میکشید در این حد به این موضوع توجه میشد؟؟؟

آیا زمان اختصاص داده شده سوالات شهروندان به اندازه مصاحبه و تعریف و تمجید فروشنده اثر از به اصطلاح شاهکار خود مهمتر بود ؟؟؟؟

آیا درد و مشکل سقز شناسنامه اسب و حواشی و بوی فاضلاب اطراف مجسمه است یا زمینهای بلاتکلیف در طرح تفضیلی و نبود فضای مناسب و در حد معمول حاشیه شهر و بوی دامداری و تویله های موجود در محله تازه آباد و رودخانه سقز؟؟؟

آیا تندیس اسب میتواند نمادسقز باشد یا قلعه زیویه ، غار کرفتو،مسجد دومناره ، خانه کمانگر، حمام حاج صالح، کاروانسرای تاجوانچی ، بازار سقز و قرآن مولان آباد یا افراد نامی و مشاهیر این شهر؟؟؟؟؟

آماری که توسط فروشنده اثر درخصوص عکس یادگاری حدود ۹۰ درصدی شهروندان و مسافران با این سازه عنوان شد اغراقی بیش نبود که توسط صدا و سیما و به لطف پسر پخش شد.

در برنامه ای ۴۹ دقیقه ای بالغ بر ۶ دقیقه و ۴۵ ثانه و بصورت گزارش ،عکس ، فیلم و مصاحبه و گریز مجری به جانمایی و … تلف شد.جالب این جاست که در طول برنامه در حدود ۷ دقیقه و ۵۰ ثانیه به سوالات و پیامکهای شهروندان زمان اختصاص یافت.

گزارشگر این برنامه شهروندی سقزی است که به کل محلات و مشکلات موجود در شهر اشراف کامل دارد ، پس بهتر نبود به جای تعریف و تمجید از اثر پدر خود در این برنامه ، به موضوعات مرتبط با برنامه گزارش خود را آماده و در تولیدات دیگر صدا و سیما و مرتبط با مجسمه و تندیس و فرهنگ و هنر به معرفی اثر فاخر پدر خود اقدام می کردند؟؟؟؟

در پایان این ایراد نیز به میهمانان برنامه گفتمان ( شهردار و رئیس شورای شهر) وارد است که چرا با بزرگنمایی تندیس اسب توسط گزارشگر و مجری برنامه که دوست خانوادگی سازنده اثر هستند هیچ واکنشی نشان داده نشد و خواهان بیان سوالات شهروندان و پاسخگویی به آن را نشدند؟؟؟؟

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اجتماعی

ورزشی

تبلیغ

اجتماعی

جهانی