در هفتهها و ماههای اخیر مطبوعات و رسانهها از انجام خودکشی موفق یا ناموفق علیالخصوص در شهرستان سقزگزارش میدهند. از خودکشیهای انجامشده با قرص برنج تا خودکشی با پریدن از ارتفاع و البته حلق آویز شدن که به نظر میرسد حاوی پیامهای خاصی باشد.
مطالعات فراوانی در سطح جهانی جهت بررسی و اثبات وجود رابطه میان وضعیت نامناسب اقتصادی کشورها و بالا رفتن آمار خودکشی انجام شده است که در اینجا با ایده گرفتن از آنها به بررسی موضوع در سقز پرداخته میشود
در چند سال اخیر آمار خودکشی در سقز و بطور کلی در ایران روند افزایشی داشته. تغییر در نرخ خودکشیها با تغییر در نرخ بیکاری و افزایش نااطمینانی از تداوم وضعیت اشتغال همزمان بوده است. اگر چه در مورد برقراری رابطه علت و معلولی این همزمانیها باید نهایت دقت را به خرج داد؛ ولی بیشک وضعیت بیکاری یا احساس ناامنی ناشی از احتمال از دست دادن شغل، روی شاخصهای بیانگر سلامت فکری و روحی افراد اثرگذار است. از بعد روانشناختی، افرادی که اغلب، زندگی با استاندارد مشخصی را داشتهاند، مواجهه با شکست مالی برایشان دشوارتر است. بنابراین، صرفاً فقر، یک فاکتور ریسک برای خودکشی شناخته نمیشود، اما سقوط ناگهانی از وضعیت بهتر به بدتر، بیشتر با تمایل به خودکشی در ارتباط است
آمارها در دنیا نشان میدهد که در ۴۵ سال اخیر، تعداد خودکشیها ۶۰ درصد افزایش داشته و این مساله تبدیل به یک مشکل در سلامت عمومی شده است. نرخ جهانی مرگ و میر ناشی از خودکشی نشان میدهد که در حدود هر ۴۰ ثانیه یک نفر از بین میرود. به عبارتی دیگر نرخ سالانه مرگ و میر جهانی ناشی از خودکشی ۱۲-۱۱ نفر در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است. یعنی در هر ساعت حدود ۹۰ نفر بر اثر خودکشی جان میسپارند که بیشتر این مرگ و میرها هم در کشورهای آسیایی رخ میدهد. شاید بتوان نتیجه گرفت بحرانهای اقتصادی در سالهای اخیر نقش مهمی در بالا رفتن نرخ خودکشی داشته است. با توجه به اینکه از دید اجتماعی خودکشی یک مشکل سلامت عمومی با نتایج درازمدت است، سازمان بهداشت جهانی نیز در سالهای اخیر روی این موضوع تمرکز کرده است. طبق آخرین مطالعات سازمان بهداشت جهانی هرساله در دنیا بیش از ۸۰۰ هزار نفر به علت خودکشی جان خود را از دست میدهند و برای جوانان۱۵ تا ۲۹ساله خودکشی، دومین عامل مرگ و میر آنهاست. اگر تعداد خودکشیهای ناموفق را نیز در آمار فوق لحاظ کنیم، تعداد افرادی که به هر دلیل خواهان پایان دادن به زندگی خود بودهاند، بسیار بیشتر خواهد بود. بیش از ۷۵ درصد خودکشیهای صورت گرفته در کشورهای با درآمد متوسط یا پایین رخ میدهد و ۴ /۱ درصد از مرگهای رخ داده در جهان به علت خودکشی است. از طرفی این نکته نیز شایان توجه است که طبق مطالعات و نتایج اخذشده توسط سازمان بهداشت جهانی آمار خودکشی (که یک مشکل اساسی بهداشت عمومی است) با مداخلات کمهزینهای قابل کاهش است. .
یکی از معضلات درشهرستان سقز و به طور کلی درایران در دسترس بودن مواد لازم برای خودکشی است. مبارزه قطعی با قاچاق سیانور و قرص برنج که علل عمده خودکشیهاست، حتماً اثر معنادار در کاهش ارتکاب به خودکشی دارد. دراستان کردستان و خاصتا شهرستان سقز و بطور کلی در ایران متاسفانه در قبال آسیبهای اجتماعی بیشتر سیاست انکار یا سکوت اتخاذ میشود و آمار و اطلاعات مدونی در این زمینه در اختیار نیست. آخرین آمار منتشرشده مربوط به خودکشیهای منجر به مرگ در سال ۱۳۹۳ برابر با متوسط روزانه ۱۱ نفر در کل ایران و افزایش حدود ۱۴درصدی این رقم نسبت به آمار مشابه سال ۱۳۹۲ بوده است. از میان افراد فوتشده حدود ۳۰ درصد زن و ۷۰ درصد مرد بودهاند. از طرفی جوان بودن الگوی خودکشی و بحرانی بودن نرخ خودکشی در برخی از مناطق غربی کشور دو موضوع قابل تامل است. به عنوان نمونه استان ایلام با نرخ بیکاری ۶ /۱۱ درصد (رتبه ۱۴ در بین ۳۱ استان) دارای عدد شاخص سالانه خودکشی برابر با ۷۲ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر است در حالی که میانگین سالانه جهانی ۱۱ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر است و میتوان گفت این استان بالاترین نرخ خودکشی در جهان را نیز دارد. استانهای دیگر به لحاظ فراوانی تعداد خودکشی به ترتیب لرستان (با ۴ /۸ نفر)، کرمانشاه (با ۲ /۸ نفر)، سمنان (با ۶ /۷ نفر) و کهگیلویه و بویراحمد (با ۵ /۷ نفر) هستند. .
لازم است توجه داشت که در تعمیم نتایج بررسیهای انجامشده در سایر کشورها به ایران باید کمی وسواس به خرج داد. نتایج حاصل از بیکاری و از دست دادن شغل در کشورهای توسعهیافته که بیمههای بیکاری و سیستمهای اجتماعی قویتری نسبت به ایران دارند، کمرنگتر است. در آن کشورها از دست دادن کار برای درصد بالایی از افراد لزوماً به معنای گرسنگی نیست؛ در حالی که متاسفانه در ایران به علت وضعیت قوانین حمایتی و درصد افراد زیرخط فقر، بیکار شدن و بیکار ماندن اثرات عمیقتری در زندگی روزمره افراد دارد. از طرف دیگر در ایران به علت قویتر بودن اثر آموزههای دینی و تقبیح خودکشی این راه به سادگی توسط افراد به عنوان آخرین انتخاب نمیشود. این دو مساله را که دارای اثرات متضاد برروی احتمال وقوع خودکشی فرد هستند، اگر به صورت تقریبی خنثیکننده یکدیگر بدانیم، میتوانیم از نتایج تحقیقات انجامشده در سایر کشورها برای اعلام هشدار برای بالا رفتن نرخ خودکشی در وضعیت کنونی اقتصادی ایران استفاده کنیم
خودکشی یکی از جدیترین عوارض روانی است که به علت سالهای بالقوه کاری که به سبب مرگ فرد از دست میرود برای همه افراد جامعه هزینه دارد. همچنین برای نزدیکان فرد خودکشی کرده دارای هزینه احساسی و اجتماعی نیز هست. زمانی که شخص خودکشی میکند دیگر آن فرد برای جامعه ثروت و پیشرفت تولید نخواهد کرد. اگر در الگوی خودکشیهای صورتگرفته جوانان بیشتری وجود داشته باشند، مساله از دست رفتن بهرهروی بیشتر نمود پیدا میکند. در جوانان معمولاً خودکشی در مواردی اتفاق میافتد که سرمایهگذاری در آموزش و تحصیلات فرد انجام شده و انباشت سرمایه انسانی فرد بالاتر رفته است؛ به این دلیل زیان اقتصادی بیشتری به کشور تحمیل میشود.
باید به این نکته نیز توجه داشت که طبق ادبیات موضوعه، خودکشی بهخودیخود یک بیماری روانی محسوب نمیشود. ولیکن میتواند به صورت بالقوه برای اشخاص مبتلا به افسردگی مزمن، شیزوفرنی، اختلال دوشخصیتی، اختلال استرس پس از حادثه، اختلال در مصرف خوراکیها مانند مواردی که به اضطراب مربوط است مثل پرخوری و بیاشتهایی عصبی، خودکشی با احتمال بالاتری رخ دهد
وجود برخی تابوها در شهرستان مانع از اطلاعرسانی و آموزش موثر در این زمینه میشود. باید استراتژی جلوگیری از وقوع خودکشی در سیستم سلامت کاملاً مدون و تعریف شود. مطالعات صورتگرفته در زمان رکود کشورها نشان داده تا پنج سال بعد از بیکاری و از دست دادن شغل احتمال ارتکاب به خودکشی ۵ /۲ برابر افزایش مییابد و تا ۱۶-۱۲ سال بعد هم نسبت به افراد شاغل ۲ /۱ برابر است. همچنین میزان افزایش نرخ خودکشی در این شرایط در مردان بیشتر است. لازم به ذکر است حتی وجود ترس از دست دادن شغل هم سبب بیماریهای روحی میشود. بنابراین افزایش آگاهی عمومی و شکستن تابوی موجود برای پیشرفت برنامههای جلوگیری از خودکشی مهم و ضروری است. نرخ خودکشی در بین افراد آسیبپذیر جامعه بسیار بالاتر است (آسیبپذیری به لحاظ اقتصادی یا اجتماعی). کسانی که یک بار تجربه خودکشی ناموفق دارند، برخلاف تصور غلط عموم در معرض بیشترین ریسک جهت انجام مجدد این کار هستند. به همین دلیل تداوم مراقبتهای روحی بر روی این افراد در کاهش ریسک خودکشی مجدد آنها بسیار اثرگذار است
اگر بخواهیم سادهترین نوع تخمین از ضرر مالی ناشی از خودکشیهای منجر به مرگ را داشته باشیم با توجه به اینکه عمدتاً آمار مربوط به گروه سنی جوانان است که در سالهای کاری مفید خود به سر میبرند و معمولاً انباشت سرمایه انسانی به صورت آموزش و تحصیلات در آنها صورت گرفته است، به رقم بسیار بزرگی خواهیم رسید.
برای جمعبندی به صورت خلاصه میتوان گفت یکی از عوامل افزایش میزان خودکشی افراد در سالهای اخیر رکود اقتصادی و بالا رفتن نرخ بیکاری افراد است. جهت کاهش احتمال تکرار وقوع این مصیبتها، راهحل اصلی و اساسی بهبود وضع اقتصاد است که قطعاً در کوتاهمدت ممکن نیست. بنابراین پیشنهاد میشود وزارت بهداشت با تشکیل کارگروهی ویژه به این مساله پرداخته و افرادی را که در معرض ریسک بالایی هستند شناسایی و تحت درمانهای ویژه قرار دهد و همچنین لزوم استفاده از خدمات مشاورههای روانشناسی را در کشور پررنگتر کند.
منابع :
**وبگاه مراکز مهار بحران خودکشی
** SPRC خدماتی همچون آموزش، پیشگیری و حمایت از خودکشها را ارائه میکند. مرکز منابع پیشگیری از خودکشی (SPRC**(
**Stamp Out Suicide
بنیادJEDکه یک سازمان ناسودبر پیشرو در زمینه کاهش نرخ خودکشی و حمایت احساسی از افرادی با افکار خودکشی در میان دانشجویان است.
**پیشگیری از خودکشی:تاثیر و توسعه
**مقاله سپیده کاوه/دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه مدرس
**مرکز آمار ایران
منبع متن و جمع آوری : پایگاه خبری تحلیلی واکاوی