یک عکس و چهار عزاداری

یک عکس و چهار عزاداری

هیچ کس گمان نمی برد یک روز دل انگیز بهاری بە ماتمی بزرگ در شهر سقز بدل شود اما هنگامی کە در بیست و پنج فروردین ماە سال ١٣٩٦ کە اتفاقا همچون دیروز جمعە هم بود حوالی ساعت یک ظهر تلفن ١٢٥ آتش نشانی شهرداری سقز زنگ خوردە و اپراتور فوریتهای پزشکی ( ١١٥ ) خبر تخریب یک دیوارە را در پارک کوثر با احتمال خسارات جانی اعلام میکند ، توالی وقایع بە سمت و سوی فاجعە بە سرعت پیش می رود.  هوا چند روزی بارانی بود و بی وقفە می بارید . بلافاصلە یک تیم امداد و نجات آتش نشانی بە محل اعزام کە در ابتدای پل قوخ با دیدن آمبولانس فوریتهای پزشکی متوقف و پس از جستجو در پارک کوثر مشخص گردید جلوآمدگی صخرە مانند کنار بوفە پارک ، درست مشرف بر دریچە آب بند رودخانە سقز ریزش کردە و مقداری از سنگ و خاک ریزش روی پیادەرو پایین افتادە و هیچ نشانەای از خسارات مالی و جانی پیدا نبود .
با توجە بە تجمع چندین نفر از مسولین واحدهای شهرداری در محل و توقف خودروهای امدادی در ابتدای پل قوخ ، شخص آقای محمدیان معاونت عمرانی وقت فرمانداری و جانشین مدیریت ستاد بحران شهرستان کە از عملیات امدادی خارج از شهر بە همراە کمیتە آفرود برگشتە بودند ، بصورت همزمان حضور یافتە و در همین حین ، تماس گیرندە اعلام حادثە بە فوریتهای پزشکی کە یک خانم بودند بە اتفاق همسر خود سراسیمە نزد ایشان آمدە و موکدا عنوان کردە کە قبل از ریزش ، چند جوان را در همان قسمت مشاهدە کردە و دلیل تماس هم نگرانی از احوال این جوانان بودە است . اصرار و ابرامی کە اگر در کار نمی بود شاید ادامە حادثە را با توجە بە نبود شواهدی دال بر تلفات انسانی‌ بە گونەای دیگر رقم می زد .اکنون با روبرو شدن با احتمال زیر آوار ماندن این جوانان فورا فراخوان تمامی نیروهای امدادی شهرستان انجام گرفتە و با حضور کلیە مسولین ذیربط جلسە ستاد بحران در محل تشکیل و مقرر گردید بدلیل امکان ریزش مجدد ، خاکبرداری از قسمت فوقانی محل حادثە و بصورت دستی انجام گیرد ، کارکنان امدادی حاضر اعم از آتش نشانی ، هلال احمر و کمیتە آفرود پس از حدود پنج ساعت و نیم تلاش متاسفانە با پیکرهای بی جان چهار جوان از محلە شریف آباد بە تدریج روبرو شدند کە در همان لحضات اول ریزش ، جان باختە بودند . جوانانی کە ظاهرا چند دقیقە قبل از حادثە بە قصد صرف چای بە بوفە پارک کوثر مراجعە کردە اما بدلیل آمادە نبودن چای و برای فرار از بارش باران بە جای ماندن در بوفە ، سبکسرانە و بە اقتضای جوانی شاید ، بەزیر صخرە رفتە بودند .

این مکان گرچە دارای حفاظ و تابلوی هشدار بودە و هیچ راە آسانی برای ورود نداشتە و سالیان بسیار درازی راهم با همین وضعیت سپری کردە بود اما در یک لحظە  فروریخت تا هم باعث پرکشیدن این چهار نفر بە جهان باقی شود و هم بە ما یادآور گردد کە نابەجایی و نابەهنگامی در هر شرایطی بە آسانی می تواند بە قیمت هلاک همەی هستی ما تمام شود ، حتی اگر انگارەهای ما ، همچون صخرەی فروریختە پارک کوثر ازلی و ابدی در نظر آید .

در همان لحظە وتاریخ دردناک ، شهروندی کە در کنار رودخانە عکسی بە یادگار گرفتە بود بعدا متوجە شد کە در پس زمینە آن عکس ، واپسین دورهمی این چهارجوان را در زیر صخرە بصورت ناخواستە ثبت کردە است . عکسی یادگاری معطوف بە نیستی از آخرین لحظات چهار زندگی . . .  و دریغا کە مرگ را، پروای آن نیست بە هیچ انگیزەای اندیشد و با قاطعیت تمام بر سر هر آنکس کە باید ، آوار می شود . روحشان شاد و قرین رحمت باد .

ایرج گیلاسی سقز

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اجتماعی

ورزشی

تبلیغ

اجتماعی

جهانی