شوراها و مهمترین وظیفه

پس از گذشت چهار دوره و هیجده سال از شروع به کار شوراهای اسلامی در سال ۱۳۷۸ مردم بیشتر با این نهاد مدنی و حوزه اختیارات آن آشنا شده اند،هرچند در ابتدا در میان مجموعه ای از مدیران کشور زیاد پذیرفته نشدند و با کارشکنی هایی مواجه شدند چرا که آن را نهادی ناکارآمد می دانستند ،اما به مرور با اصلاح برخی از مواد قانون انتخابات از یکسو و عملکرد در مجموع مثبت از سوی دیگر؛ این نهاد توانست جایگاه به نسبت مناسبی پیدا کند؛ مجموعه مدیران توانمندی که از میان اعضای شورا و شهرداران منتخب آنها به بدنه مدیریت شهری ، استانی و کشوری معرفی شده گواهی بر این ادعا است.
هرچند آفت بی اعتمادی در برخی از شهرها که ناشی از ضعف عملکردی برخی شوراها بوده را نمی توان منکر شد. در این مطلب قصد آسیب شناسی عملکرد شوراها و بررسی نقاط و قوت و ضعف آنها را نداریم بلکه تلاش می شود با دو ذهنیت تجربه و تخصص چگونگی مهمترین وظیفه شورا را (انتخاب شهردار) تبیین کنیم.
رسالت اصلی اعضاء شورا برنامه ریزی برای شهر و نظارت بر عملکرد مدیران شهری بویژه شهردار است.شهردار قبل از هر چیز باید فردی توانمند، مدیر، برنامه ریز و خلاق بوده و در این جایگاه فرصت پرداختن به رسالت اصلی شوراها را فراهم می کند. در غیر این صورت اعضاء شورا نقش ریش سفیدی در امور شهر را خواهند داشت با پاسخگویی خارج از اندازه به مراجعات فردی، پرداختن به امور عمرانی شهرداری، میانجیگری بین شهرداری و ادارات خدمات رسان و … در عمل دچار روزمرگی خواهند شد. بنابراین توجه و دقت در انتخاب شهردار تضمین کننده موفقیت شوراها خواهد بود.

**روشهای انتخاب شهردار:
۱)روش اول و معمول ترین روش آن است که اعضای شورا از میان کسانی که می شناسند یک یا چند نفر را برای تصدی این پست معرفی می کنند پس از رای گیری اولیه دایره افراد را محدود به چند نفر کرده ، دعوت به جلسه جهت ارائه برنامه و رای گیری مجدد و انتخاب شهردار.
۲)روش دوم: تعریف شاخص برای تصدی پست شهرداری از سوی اعضای شورا می باشد بدینگونه که شاخص هایی همچون تخصص، سابقه مدیریتی، خوش نامی، سلامت نفس تعریف می شود برای هر کدام از شاخص ها امتیاز و وزنی تعیین می شود و بر اساس آن در ابتدا گزینه هایی معرفی، رای گیری اولیه دعوت به مصاحبه و رای گیری نهایی خواهد شد.
از مشکلات این دو روش این است که: دایره انتخاب محدود به کسانی هست که اعضا با و یا بی واسطه می شناسند و حذف شدن افرادی هست که شناخته شده برای اعضای شورا و یا نزدیکان و رابطان آنها نیستند در این شیوه توان لابی گری نقش اساسی را دارد.
۳)روش سوم : اعلام فراخوان عمومی و درخواست از کسانی هست که تمایل به تصدی این پست را دارند البته با تعریف شرایطی همچون سن، تحصیلات بعداز دعوت به جلسات و انتخاب شهردار.
این روش هم دایره انتخاب را بسیار وسیع می کند و سطح انتظار کسانی که خود را برای شهرداری مناسب می دانند بالا می برد و در صورت انتخاب نشدن از سوی اعضای شورا آنها را تبدیل به منتقدان همیشگی و یا تخریب گران شورا در طول دوره مسولیت می کند.
۴)روش چهارم که غیر معمول ترین و البته یکی از صحیح ترین شیوه هاست آن است که تدوین برنامه و اهداف کلی شهرداری برای چهار سال آینده شهر مثلا کاهش ساخت و ساز غیر مجاز، ساماندهی دست فروشان، ساماندهی صنوف آلاینده ، اجرای طرحهای درآمد زایی و… مد نظر قرارگیرد و از گزینه های پیشنهادی خود و یا از طریق فراخوان می خواهند افراد طی یک بازده زمانی چند روزه برنامه اجرایی و عملیاتی خویش را برای رسیدن به این اهداف ارائه کنند.
البته این امر مستلزم زمان بیشتری است تا اولا اعضای شورا با شناخت کافی از مجموعه مدیریت شهری اهداف درست و واقعی را تعریف کنند ،دوما زمان ارزیابی و تحلیل و نقد کامل برنامه هایی اجرایی را در اختیار داشته باشند و پس از انتخاب بهترین برنامه در چندین جلسه علنی با حضور پیشنهاد دهنده مورد نقد قرار گیرد. مشکل دیگر این روش آن است که توان مدیریتی شخص ارزیابی نمی شود، لذا استفاده از روش های تلفیقی در این صورت پیشنهاد می شود.

**شاخص های انتخاب شهردار:
در ادامه یک سری شاخص لازم ،نه کافی برای انتخاب شهردار را توضیح دهم و شیوه وزن دهی به این شاخص ها مشخص شود چراکه دادن وزن برابر به همه شاخص ها منطقی نیست همچنان که اهمیت همه شاخص ها در یک سطح نمی باشد. به عنوان مثال امتیاز سن افراد با تحصیلات یکسان نیست هرچند دارای رابطه مستقیم هستند و یا نمی توان شاخص میزان ارتباط گزینه مورد نظر با سیستم اداری با شاخص شورا باوری را یکسان دانست ،چرا که داشتن کانال های ارتباطی بسیار و خیلی قوی با سیستم اداری و نهادهای قدرت می تواند سهم پاسخگویی شهردار به اعضای شورا را در دوران فعالیت کم کند و در موارد اختلاف به دلیل داشتن کانال های حمایتی نقش شورا را کم اثر کند.
خوش نامی و مردم داری اگرچه شاخص های خوب و پسندیده ای هستند اما تاکید زیاد بر این ویژگی باعث می شود از صراحت بیان شهردار و قاطعیت در نه گفتن به خواسته های غیر منطقی مراجعین کم کند برای همین از امتیاز آن کاسته شده.
با توجه به اینکه بیشتر شاخص های ارائه شده کیفی هستند و تبدیل شاخص های کیفی به کمی همواره یکی از موارد اختلاف پژوهشگران علوم انسانی بوده ،لذا برای پنج تا از شاخص ها معیار تعیین شده و برای سایر شاخص ها دست ارزیاب به طور کامل باز است که از صفر تا سقف امتیاز تعیین کند که این امتیازات را با توجه به پیشینه افراد (گزینه ها)، پرس و جو از معتمدین، مستندات و پس از مصاحبه با گزینه شهرداری، مشخص می کند.
لازم به یادآوری است که شاخص ها و امتیاز بندی ارائه شده استاندارد نیست و کاملا شخصی و بر اساس دیدگاه اینجانب می باشد و می تواند در مکان و زمان متفاوت باشد مانند بومی بودن می تواند یک شاخص باشد اما به نظر من این شاخص در شرایط برابر باید دارای اهمیت باشد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *